باز آفتاب طلوع ميكند.
من نیازی به حکیمانم نیست « شرح اسباب » من تب زده در پیش من است به جز آسودن درمانم نیست من به از هر کس سر به در می برم از دردم آسان که ز چیست با تنم طوفان رفته ست تبم از ضعف من است تبم از خونریزی.
المطعم والتصميم مميز وكذلك الطاقم.
In 2009, the Kumagaya Campus underwent a renovation.
یه دیواره یه دیواره یه دیواره یه دیواره که پشتش هیچی نداره نوک دیوارو پوشیدن سیه ابرون نمیاد دیگه خورشید از توشون بیرون یه پرنده س یه پرنده س یه پرنده س یه پرنده س که از پرواز خود خسته س بن بالشو بستن دست دیروزا نمیاد دیگه حتی به یادش فردا یه روز یه خونه ای بود که تابستونا روی پشت بومش ولو میشد خورشید درخت انجیر پیری که تو باغ بود تموم کودکی های منو می دید یه آوازه یه آوازه یه آوازه یه آوازه که تو سینم شده انبار یه اشکی که میچکه روی گیتار به اینها عاقبت کی گیرد این کار یه مردابه یه مردابه یه مردابه یه مردابه توی تن از فراموشی یه چراغی که میره رو به خاموشی نگردد شعله ور بیهوده می کوشی در سكوت سحر در گوشه ي اتاق به آسمان چشم دوخته ام.
نبض می خواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون به دلم نیست که دریابم انگشت گذار کز کدامین رگ من خونم می ریزد بیرون.